English    Türkçe    فارسی   

6
125-134

  • گر منی گنده بود هم‌چون منی  ** چون به جان پیوست یابد روشنی  125
  • هر جمادی که کند رو در نبات  ** از درخت بخت او روید حیات 
  • هر نباتی کان به جان رو آورد  ** خضروار از چشمه‌ی حیوان خورد 
  • باز جان چون رو سوی جانان نهد  ** رخت را در عمر بی‌پایان نهد 
  • سال سایل از مرغی کی بر سر ربض شهری نشسته باشد سر او فاضل‌ترست و عزیزتر و شریف‌تر و مکرم‌تر یا دم او و جواب دادن واعظ سایل را به قدر فهم او 
  • واعظی را گفت روزی سایلی  ** کای تو منبر را سنی‌تر قایلی 
  • یک سالستم بگو ای ذو لباب  ** اندرین مجلس سالم را جواب  130
  • بر سر بارو یکی مرغی نشست  ** از سر و از دم کدامینش بهست 
  • گفت اگر رویش به شهر و دم به ده  ** روی او از دم او می‌دان که به 
  • ور سوی شهرست دم رویش به ده  ** خاک آن دم باش و از رویش بجه 
  • مرغ با پر می‌پرد تا آشیان  ** پر مردم همتست ای مردمان