English    Türkçe    فارسی   

6
1339-1348

  • ای زننده بی‌گناهان را قفا  ** در قفای خود نمی‌بینی جزا 
  • ای هوا را طب خود پنداشته  ** بر ضعیفان صفع را بگماشته  1340
  • بر تو خندید آنک گفتت این دواست  ** اوست که آدم را به گندم رهنماست 
  • که خورید این دانه او دو مستعین  ** بهر دارو تا تکونا خالدین 
  • اوش لغزانید و او را زد قفا  ** آن قفا وا گشت و گشت این را جزا 
  • اوش لغزانید سخت اندر زلق  ** لیک پشت و دستگیرش بود حق 
  • کوه بود آدم اگر پر مار شد  ** کان تریاقست و بی‌اضرار شد  1345
  • تو که تریاقی نداری ذره‌ای  ** از خلاص خود چرایی غره‌ای 
  • آن توکل کو خلیلانه ترا  ** وآن کرامت چون کلیمت از کجا 
  • تا نبرد تیغت اسمعیل را  ** تا کنی شه‌راه قعر نیل را