English    Türkçe    فارسی   

6
136-145

  • باز اگر باشد سپید و بی‌نظیر  ** چونک صیدش موش باشد شد حقیر 
  • ور بود چغدی و میل او به شاه  ** او سر بازست منگر در کلاه 
  • آدمی بر قد یک طشت خمیر  ** بر فزود از آسمان و از اثیر 
  • هیچ کرمنا شنید این آسمان  ** که شنید این آدمی پر غمان 
  • بر زمین و چرخ عرضه کرد کس  ** خوبی و عقل و عبارات و هوس  140
  • جلوه کردی هیچ تو بر آسمان  ** خوبی روی و اصابت در گمان 
  • پیش صورتهای حمام ای ولد  ** عرضه کردی هیچ سیم‌اندام خود 
  • بگذری زان نقشهای هم‌چو حور  ** جلوه آری با عجوز نیم‌کور 
  • در عجوزه چیست که ایشان را نبود  ** که ترا زان نقشها با خود ربود 
  • تو نگویی من بگویم در بیان  ** عقل و حس و درک و تدبیرست و جان  145