English    Türkçe    فارسی   

6
1422-1431

  • بره پیش گرگ امانت می‌نهی  ** گرگ و یوسف را مفرما همرهی 
  • گرگ اگر با تو نماید روبهی  ** هین مکن باور که ناید زو بهی 
  • جاهل ار با تو نماید هم‌دلی  ** عاقبت زحمت زند از جاهلی 
  • او دو آلت دارد و خنثی بود  ** فعل هر دو بی‌گمان پیدا شود  1425
  • او ذکر را از زنان پنهان کند  ** تا که خود را خواهر ایشان کند 
  • شله از مردان به کف پنهان کند  ** تا که خود را جنس آن مردان کند 
  • گفت یزدان زان کس مکتوم او  ** شله‌ای سازیم بر خرطوم او 
  • تا که بینایان ما زان ذو دلال  ** در نیایند از فن او در جوال 
  • حاصل آنک از هر ذکر ناید نری  ** هین ز جاهل ترس اگر دانش‌وری  1430
  • دوستی جاهل شیرین‌سخن  ** کم شنو کان هست چون سم کهن