English    Türkçe    فارسی   

6
1519-1528

  • کان معلم نایب افتاد و امین  ** هر امین را هست حکمش همچنین 
  • نیست واجب خدمت استا برو  ** پس نبود استا به زجرش کارجو  1520
  • ور پدر زد او برای خود زدست  ** لاجرم از خونبها دادن نرست 
  • پس خودی را سر ببر ای ذوالفقار  ** بی‌خودی شو فانیی درویش‌وار 
  • چون شدی بی‌خود هر آنچ تو کنی  ** ما رمیت اذ رمیتی آمنی 
  • آن ضمان بر حق بود نه بر امین  ** هست تفصیلش به فقه اندر مبین 
  • هر دکانی راست سودایی دگر  ** مثنوی دکان فقرست ای پسر  1525
  • در دکان کفشگر چرمست خوب  ** قالب کفش است اگر بینی تو چوب 
  • پیش بزازان قز و ادکن بود  ** بهر گز باشد اگر آهن بود 
  • مثنوی ما دکان وحدتست  ** غیر واحد هرچه بینی آن بتست