English    Türkçe    فارسی   

6
1591-1600

  • یار باشد راه را پشت و پناه  ** چونک نیکو بنگری یارست راه 
  • چونک در یاران رسی خامش نشین  ** اندر آن حلقه مکن خود را نگین 
  • در نماز جمعه بنگر خوش به هوش  ** جمله جمعند و یک‌اندیشه و خموش 
  • رختها را سوی خاموشی کشان  ** چون نشان جویی مکن خود را نشان 
  • گفت پیغامبر که در بحر هموم  ** در دلالت دان تو یاران را نجوم  1595
  • چشم در استارگان نه ره بجو  ** نطق تشویش نظر باشد مگو 
  • گر دو حرف صدق گویی ای فلان  ** گفت تیره در تبع گردد روان 
  • این نخواندی کالکلام ای مستهام  ** فی شجون حره جر الکلام 
  • هین مشو شارع در آن حرف رشد  ** که سخن زو مر سخن را می‌کشد 
  • نیست در ضبطت چو بگشادی دهان  ** از پی صافی شود تیره روان  1600