English    Türkçe    فارسی   

6
1616-1625

  • خنده‌ی او گریه‌ها انگیخته  ** آب رویش آب روها ریخته 
  • این همه چون و چگونه چون زبد  ** بر سر دریای بی‌چون می‌طپد 
  • ضد و ندش نیست در ذات و عمل  ** زان بپوشیدند هستیها حلل 
  • ضد ضد را بود و هستی کی دهد  ** بلک ازو بگریزد و بیرون جهد 
  • ند چه بود مثل مثل نیک و بد  ** مثل مثل خویشتن را کی کند  1620
  • چونک دو مثل آمدند ای متقی  ** این چه اولیتر از آن در خالقی 
  • بر شمار برگ بستان ند و ضد  ** چون کفی بر بحر بی‌ضدست و ند 
  • بی‌چگونه بین تو برد و مات بحر  ** چون چگونه گنجد اندر ذات بحر 
  • کمترین لعبت او جان تست  ** این چگونه و چون جان کی شد درست 
  • پس چنان بحری که در هر قطر آن  ** از بدن ناشی‌تر آمد عقل و جان  1625