English    Türkçe    فارسی   

6
1641-1650

  • گردنت زین طوق زرین جهان  ** چست در دزد و ز حق سیلی ستان 
  • آن قفاها که انبیا برداشتند  ** زان بلا سرهای خود افراشتند 
  • لیک حاضر باش در خود ای فتی  ** تا به خانه او بیابد مر ترا 
  • ورنه خلعت را برد او باز پس  ** که نیابیدم به خانه‌ش هیچ کس 
  • باز سال کردن صوفی از آن قاضی 
  • گفت صوفی که چه بودی کین جهان  ** ابروی رحمت گشادی جاودان  1645
  • هر دمی شوری نیاوردی به پیش  ** بر نیاوردی ز تلوینهاش نیش 
  • شب ندزدیدی چراغ روز را  ** دی نبردی باغ عیش آموز را 
  • جام صحت را نبودی سنگ تب  ** آمنی با خوف ناوردی کرب 
  • خود چه کم گشتی ز جود و رحمتش  ** گر نبودی خرخشه در نعمتش 
  • جواب قاضی سال صوفی را و قصه‌ی ترک و درزی را مثل آوردن 
  • گفت قاضی بس تهی‌رو صوفیی  ** خالی از فطنت چو کاف کوفیی  1650