English    Türkçe    فارسی   

6
171-180

  • بهر این خاتم شدست او که به جود  ** مثل او نه بود و نه خواهند بود 
  • چونک در صنعت برد استاد دست  ** نه تو گویی ختم صنعت بر توست 
  • در گشاد ختمها تو خاتمی  ** در جهان روح‌بخشان حاتمی 
  • هست اشارات محمدالمراد  ** کل گشاد اندر گشاد اندر گشاد 
  • صد هزاران آفرین بر جان او  ** بر قدوم و دور فرزندان او  175
  • آن خلیفه‌زادگان مقبلش  ** زاده‌اند از عنصر جان و دلش 
  • گر ز بغداد و هری یا از ری‌اند  ** بی‌مزاج آب و گل نسل وی‌اند 
  • شاخ گل هر جا که روید هم گلست  ** خم مل هر جا که جوشد هم ملست 
  • گر ز مغرب بر زند خورشید سر  ** عین خورشیدست نه چیز دگر 
  • عیب چینان را ازین دم کور دار  ** هم بستاری خود ای کردگار  180