English    Türkçe    فارسی   

6
1764-1773

  • گفت ای زن یک سالت می‌کنم  ** مرد درویشم همین آمد فنم 
  • این درشتست و غلیظ و ناپسند  ** لیک بندیش ای زن اندیشه‌مند  1765
  • این درشت و زشت‌تر یا خود طلاق  ** این ترا مکروه‌تر یا خود فراق 
  • هم‌چنان ای خواجه‌ی تشنیع زن  ** از بلا و فقر و از رنج و محن 
  • لا شک این ترک هوا تلخی‌دهست  ** لیک از تلخی بعد حق بهست 
  • گر جهاد و صوم سختست و خشن  ** لیک این بهتر ز بعد ممتحن 
  • رنج کی ماند دمی که ذوالمنن  ** گویدت چونی تو ای رنجور من  1770
  • ور نگوید کت نه آن فهم و فن است  ** لیک آن ذوق تو پرسش کردنست 
  • آن ملیحان که طبیبان دل‌اند  ** سوی رنجوران به پرسش مایل‌اند 
  • وز حذر از ننگ و از نامی کنند  ** چاره‌ای سازند و پیغامی کنند