English    Türkçe    فارسی   

6
1776-1785

  • بس بجوشیدی درین عهد مدید  ** ترک‌جوشی هم نگشتی ای قدید 
  • دیده‌ای عمری تو داد و داوری  ** وانگه از نادیدگان ناشی‌تری 
  • هر که شاگردیش کرد استاد شد  ** تو سپس‌تر رفته‌ای ای کور لد 
  • خود نبود از والدینت اختبار  ** هم نبودت عبرت از لیل و نهار 
  • مثل 
  • عارفی پرسید از آن پیر کشیش  ** که توی خواجه مسن‌تر یا که ریش  1780
  • گفت نه من پیش ازو زاییده‌ام  ** بی ز ریشی بس جهان را دیده‌ام 
  • گفت ریشت شد سپید از حال گشت  ** خوی زشت تو نگردیدست وشت 
  • او پس از تو زاد و از تو بگذرید  ** تو چنین خشکی ز سودای ثرید 
  • تو بر آن رنگی که اول زاده‌ای  ** یک قدم زان پیش‌تر ننهاده‌ای 
  • هم‌چنان دوغی ترش در معدنی  ** خود نگردی زو مخلص روغنی  1785