English    Türkçe    فارسی   

6
1785-1794

  • هم‌چنان دوغی ترش در معدنی  ** خود نگردی زو مخلص روغنی  1785
  • هم خمیری خمر طینه دری  ** گرچه عمری در تنور آذری 
  • چون حشیشی پا به گل بر پشته‌ای  ** گرچه از باد هوس سرگشته‌ای 
  • هم‌چو قوم موسی اندر حر تیه  ** مانده‌ای بر جای چل سال ای سفیه 
  • می‌روی هر روز تا شب هروله  ** خویش می‌بینی در اول مرحله 
  • نگذری زین بعد سیصد ساله تو  ** تا که داری عشق آن گوساله تو  1790
  • تا خیال عجل از جانشان نرفت  ** بد بریشان تیه چون گرداب زفت 
  • غیر این عجلی کزو یابیده‌ای  ** بی‌نهایت لطف و نعمت دیده‌ای 
  • گاو طبعی زان نکوییهای زفت  ** از دلت در عشق این گوساله رفت 
  • باری اکنون تو ز هر جزوت بپرس  ** صد زبان دارند این اجزای خرس