English    Türkçe    فارسی   

6
1871-1880

  • نوبت گرگست و یوسف زیر چاه  ** نوبت قبطست و فرعونست شاه 
  • تا ز رزق بی‌دریغ خیره‌خند  ** این سگان را حصه باشد روز چند 
  • در درون بیشه شیران منتظر  ** تا شود امر تعالوا منتشر 
  • پس برون آیند آن شیران ز مرج  ** بی‌حجابی حق نماید دخل و خرج 
  • جوهر انسان بگیرد بر و بحر  ** پیسه گاوان بسملان آن روز نحر  1875
  • روز نحر رستخیز سهمناک  ** مومنان را عید و گاوان را هلاک 
  • جمله‌ی مرغان آب آن روز نحر  ** هم‌چو کشتیها روان بر روی بحر 
  • تا که یهلک من هلک عن بینه  ** تا که ینجو من نجا واستیقنه 
  • تا که بازان جانب سلطان روند  ** تا که زاغان سوی گورستان روند 
  • که استخوان و اجزاء سرگین هم‌چو نان  ** نقل زاغان آمدست اندر جهان  1880