English    Türkçe    فارسی   

6
1878-1887

  • تا که یهلک من هلک عن بینه  ** تا که ینجو من نجا واستیقنه 
  • تا که بازان جانب سلطان روند  ** تا که زاغان سوی گورستان روند 
  • که استخوان و اجزاء سرگین هم‌چو نان  ** نقل زاغان آمدست اندر جهان  1880
  • قند حکمت از کجا زاغ از کجا  ** کرم سرگین از کجا باغ از کجا 
  • نیست لایق غزو نفس و مرد غر  ** نیست لایق عود و مشک و کون خر 
  • چون غزا ندهد زنان را هیچ دست  ** کی دهد آنک جهاد اکبرست 
  • جز بنادر در تن زن رستمی  ** گشته باشد خفیه هم‌چون مریمی 
  • آنچنان که در تن مردان زنان  ** خفیه‌اند و ماده از ضعف جنان  1885
  • آن جهان صورت شود آن مادگی  ** هر که در مردی ندید آمادگی 
  • روز عدل و عدل داد در خورست  ** کفش آن پا کلاه آن سرست