English    Türkçe    فارسی   

6
1973-1982

  • زانک ملت فضل جوید یا خلاص  ** پاک بازانند قربانان خاص 
  • نی خدا را امتحانی می‌کنند  ** نی در سود و زیانی می‌زنند 
  • باز دادن شاه گنج‌نامه را به آن فقیر کی بگیر ما از سر این برخاستیم 
  • چونک رقعه‌ی گنج پر آشوب را  ** شه مسلم داشت آن مکروب را  1975
  • گشت آمن او ز خصمان و ز نیش  ** رفت و می‌پیچید در سودای خویش 
  • یار کرد او عشق درداندیش را  ** کلب لیسد خویش ریش خویش را 
  • عشق را در پیچش خود یار نیست  ** محرمش در ده یکی دیار نیست 
  • نیست از عاشق کسی دیوانه‌تر  ** عقل از سودای او کورست و کر 
  • زآنک این دیوانگی عام نیست  ** طب را ارشاد این احکام نیست  1980
  • گر طبیبی را رسد زین گون جنون  ** دفتر طب را فرو شوید به خون 
  • طب جمله‌ی عقلها منقوش اوست  ** روی جمله دلبران روپوش اوست