English    Türkçe    فارسی   

6
2000-2009

  • چون تو آن او شدی بحر آن اوست  ** گرچه این دم نوبت بحران اوست  2000
  • این خود آن ناله‌ست کو کرد آشکار  ** آنچ پنهانست یا رب زینهار 
  • دو دهان داریم گویا هم‌چو نی  ** یک دهان پنهانست در لبهای وی 
  • یک دهان نالان شده سوی شما  ** های هویی در فکنده در هوا 
  • لیک داند هر که او را منظرست  ** که فغان این سری هم زان سرست 
  • دمدمه‌ی این نای از دمهای اوست  ** های هوی روح از هیهای اوست  2005
  • گر نبودی با لبش نی را سمر  ** نی جهان را پر نکردی از شکر 
  • با کی خفتی وز چه پهلو خاستی  ** که چنین پر جوش چون دریاستی 
  • یا ابیت عند ربی خواندی  ** در دل دریای آتش راندی 
  • نعره‌ی یا نار کونی باردا  ** عصمت جان تو گشت ای مقتدا