English    Türkçe    فارسی   

6
2112-2121

  • دادمی آن نوح را از تو خلاص  ** تا مشرف گشتمی من در قصاص 
  • لیک با خانه‌ی شهنشاه زمن  ** این چنین گستاخیی ناید ز من 
  • رو دعا کن که سگ این موطنی  ** ورنه اکنون کردمی من کردنی 
  • واگشتن مرید از وثاق شیخ و پرسیدن از مردم و نشان دادن ایشان کی شیخ به فلان بیشه رفته است 
  • بعد از آن پرسان شد او از هر کسی  ** شیخ را می‌جست از هر سو بسی  2115
  • پس کسی گفتش که آن قطب دیار  ** رفت تا هیزم کشد از کوهسار 
  • آن مرید ذوالفقاراندیش تفت  ** در هوای شیخ سوی بیشه رفت 
  • دیو می‌آورد پیش هوش مرد  ** وسوسه تا خفیه گردد مه ز گرد 
  • کین چنین زن را چرا این شیخ دین  ** دارد اندر خانه یار و همنشین 
  • ضد را با ضد ایناس از کجا  ** با امام‌الناس نسناس از کجا  2120
  • باز او لاحول می‌کرد آتشین  ** که اعتراض من برو کفرست و کین