English    Türkçe    فارسی   

6
2212-2221

  • چون نبیند اصل ترسش را عیون  ** ترس دارد از خیال گونه‌گون 
  • مشت بر اعمی زند یک جلف مست  ** کور پندارد لگدزن اشترست 
  • زانک آن دم بانگ اشتر می‌شنید  ** کور را گوشست آیینه نه دید 
  • باز گوید کور نه این سنگ بود  ** یا مگر از قبه‌ی پر طنگ بود  2215
  • این نبود و او نبود و آن نبود  ** آنک او ترس آفرید اینها نمود 
  • ترس و لرزه باشد از غیری یقین  ** هیچ کس از خود نترسد ای حزین 
  • آن حکیمک وهم خواند ترس را  ** فهم کژ کردست او این درس را 
  • هیچ وهمی بی‌حقیقت کی بود  ** هیچ قلبی بی‌صحیحی کی رود 
  • کی دروغی قیمت آرد بی ز راست  ** در دو عالم هر دروغ از راست خاست  2220
  • راست را دید او رواجی و فروغ  ** بر امید آن روان کرد او دروغ