English    Türkçe    فارسی   

6
225-234

  • تا دمی از هوشیاری وا رهند  ** ننگ خمر و زمر بر خود می‌نهند  225
  • جمله دانسته کای این هستی فخ است  ** فکر و ذکر اختیاری دوزخ است 
  • می‌گریزند از خودی در بیخودی  ** یا به مستی یا به شغل ای مهتدی 
  • نفس را زان نیستی وا می‌کشی  ** زانک بی‌فرمان شد اندر بیهشی 
  • لیس للجن و لا للانس ان  ** ینفذوا من حبس اقطار الزمن 
  • لا نفوذ الا بسلطان الهدی  ** من تجاویف السموات العلی  230
  • لا هدی الا بسلطان یقی  ** من حراس الشهب روح المتقی 
  • هیچ کس را تا نگردد او فنا  ** نیست ره در بارگاه کبریا 
  • چیست معراج فلک این نیستی  ** عاشقان را مذهب و دین نیستی 
  • پوستین و چارق آمد از نیاز  ** در طریق عشق محراب ایاز