English    Türkçe    فارسی   

6
2467-2476

  • در میانه بی‌دلی ده چوب خورد  ** بی‌گناهی که برو از راه برد 
  • خون چکان رو کرد با شاه و بگفت  ** ظلم ظاهر بین چه پرسی از نهفت 
  • خیر تو این است جامع می‌روی  ** تا چه باشد شر و وزرت ای غوی 
  • یک سلامی نشنود پیر از خسی  ** تا نپیچد عاقبت از وی بسی  2470
  • گرگ دریابد ولی را به بود  ** زانک دریابد ولی را نفس بد 
  • زانک گرگ ارچه که بس استمگریست  ** لیکش آن فرهنگ و کید و مکر نیست 
  • ورنه کی اندر فتادی او به دام  ** مکر اندر آدمی باشد تمام 
  • گفت قج با گاو و اشتر ای رفاق  ** چون چنین افتاد ما را اتفاق 
  • هر یکی تاریخ عمر ابدا کنید  ** پیرتر اولیست باقی تن زنید  2475
  • گفت قج مرج من اندر آن عهود  ** با قج قربان اسمعیل بود