English    Türkçe    فارسی   

6
2535-2544

  • باز امروز این چنین زرد و ترش  ** دست بر لب می‌زند کای شه خمش  2535
  • وهم در وهم و خیال اندر خیال  ** شاه را تا خود چه آید از نکال 
  • که دل شه با غم و پرهیز بود  ** زانک خوارمشاه بس خون‌ریز بود 
  • بس شهان آن طرف را کشته بود  ** یا به حیله یا به سطوت آن عنود 
  • این شه ترمد ازو در وهم بود  ** وز فن دلقک خود آن وهمش فزود 
  • گفت زوتر بازگو تا حال چیست  ** این چنین آشوب و شور تو ز کیست  2540
  • گفت من در ده شنیدم آنک شاه  ** زد منادی بر سر هر شاه‌راه 
  • که کسی خواهم که تازد در سه روز  ** تا سمرقند و دهم او را کنوز 
  • من شتابیدم بر تو بهر آن  ** تا بگویم که ندارم آن توان 
  • این چنین چستی نیاید از چو من  ** باری این اومید را بر من متن