English    Türkçe    فارسی   

6
2656-2665

  • طفل نوزاده شود حبر فصیح  ** حکمت بالغ بخواند چون مسیح 
  • از کهی که یافت زان می خوش‌لبی  ** صد غزل آموخت داود نبی 
  • جمله مرغان ترک کرده چیک چیک  ** هم‌زبان و یار داود ملیک 
  • چه عجب که مرغ گردد مست او  ** هم شنود آهن ندای دست او 
  • صرصری بر عاد قتالی شده  ** مر سلیمان را چو حمالی شده  2660
  • صرصری می‌برد بر سر تخت شاه  ** هر صباح و هر مسا یک ماهه راه 
  • هم شده حمال و هم جاسوس او  ** گفت غایب را کنان محسوس او 
  • باد دم که گفت غایب یافتی  ** سوی گوش آن ملک بشتافتی 
  • که فلانی این چنین گفت این زمان  ** ای سلیمان مه صاحب‌قران 
  • تدبیر کردن موش به چغز کی من نمی‌توانم بر تو آمدن به وقت حاجت در آب میان ما وصلتی باید کی چون من بر لب جو آیم ترا توانم خبر کردن و تو چون بر سر سوراخ موش‌خانه آیی مرا توانی خبر کردن الی آخره 
  • این سخن پایان ندارد گفت موش  ** چغز را روزی کای مصباح هوش  2665