English    Türkçe    فارسی   

6
2664-2673

  • که فلانی این چنین گفت این زمان  ** ای سلیمان مه صاحب‌قران 
  • تدبیر کردن موش به چغز کی من نمی‌توانم بر تو آمدن به وقت حاجت در آب میان ما وصلتی باید کی چون من بر لب جو آیم ترا توانم خبر کردن و تو چون بر سر سوراخ موش‌خانه آیی مرا توانی خبر کردن الی آخره 
  • این سخن پایان ندارد گفت موش  ** چغز را روزی کای مصباح هوش  2665
  • وقتها خواهم که گویم با تو راز  ** تو درون آب داری ترک‌تاز 
  • بر لب جو من ترا نعره‌زنان  ** نشنوی در آب ناله‌ی عاشقان 
  • من بدین وقت معین ای دلیر  ** می‌نگردم از محاکات تو سیر 
  • پنج وقت آمد نماز و رهنمون  ** عاشقان را فی صلاة دائمون 
  • نه به پنج آرام گیرد آن خمار  ** که در آن سرهاست نی پانصد هزار  2670
  • نیست زر غبا وظیفه‌ی عاشقان  ** سخت مستسقیست جان صادقان 
  • نیست زر غبا وظیفه‌ی ماهیان  ** زانک بی‌دریا ندارند انس جان 
  • آب این دریا که هایل بقعه‌ایست  ** با خمار ماهیان خود جرعه‌ایست