English    Türkçe    فارسی   

6
2687-2696

  • روز نور و مکسب و تابم توی  ** شب قرار و سلوت و خوابم توی 
  • از مروت باشد ار شادم کنی  ** وقت و بی‌وقت از کرم یادم کنی 
  • در شبان‌روزی وظیفه‌ی چاشتگاه  ** راتبه کردی وصال ای نیک‌خواه 
  • پانصد استسقاستم اندر جگر  ** با هر استسقا قرین جوع البقر  2690
  • بی‌نیازی از غم من ای امیر  ** ده زکات جاه و بنگر در فقیر 
  • این فقیر بی‌ادب نا درخورست  ** لیک لطف عام تو زان برترست 
  • می‌نجوید لطف عام تو سند  ** آفتابی بر حدثها می‌زند 
  • نور او را زان زیانی نابده  ** وان حدث از خشکیی هیزم شده 
  • تا حدث در گلخنی شد نور یافت  ** در در و دیوار حمامی بتافت  2695
  • بود آلایش شد آرایش کنون  ** چون برو بر خواند خورشید آن فسون