English    Türkçe    فارسی   

6
3019-3028

  • ور بکردی ذره‌ای را مشرقی  ** بودی آن در همتش نالایقی 
  • بر امید او بیامد آن غریب  ** کو غریبان را بدی خویش و نسیب  3020
  • با درش بود آن غریب آموخته  ** وام بی‌حد از عطایش توخته 
  • هم به پشت آن کریم او وام کرد  ** که ببخششهاش واثق بود مرد 
  • لا ابالی گشته زو و وام‌جو  ** بر امید قلزم اکرام‌خو 
  • وام‌داران روترش او شادکام  ** هم‌چو گل خندان از آن روض الکرام 
  • گرم شد پشتش ز خورشید عرب  ** چه غمستش از سبال بولهب  3025
  • چونک دارد عهد و پیوند سحاب  ** کی دریغ آید ز سقایانش آب 
  • ساحران واقف از دست خدا  ** کی نهند این دست و پا را دست و پا 
  • روبهی که هست زان شیرانش پشت  ** بشکند کله‌ی پلنگان را به مشت 
  • آمدن جعفر رضی الله عنه به گرفتن قلعه به تنهایی و مشورت کردن ملک آن قلعه در دفع او و گفتن آن وزیر ملک را کی زنهار تسلیم کن و از جهل تهور مکن کی این مرد میدست و از حق جمعیت عظیم دارد در جان خویش الی آخره