English    Türkçe    فارسی   

6
3023-3032

  • لا ابالی گشته زو و وام‌جو  ** بر امید قلزم اکرام‌خو 
  • وام‌داران روترش او شادکام  ** هم‌چو گل خندان از آن روض الکرام 
  • گرم شد پشتش ز خورشید عرب  ** چه غمستش از سبال بولهب  3025
  • چونک دارد عهد و پیوند سحاب  ** کی دریغ آید ز سقایانش آب 
  • ساحران واقف از دست خدا  ** کی نهند این دست و پا را دست و پا 
  • روبهی که هست زان شیرانش پشت  ** بشکند کله‌ی پلنگان را به مشت 
  • آمدن جعفر رضی الله عنه به گرفتن قلعه به تنهایی و مشورت کردن ملک آن قلعه در دفع او و گفتن آن وزیر ملک را کی زنهار تسلیم کن و از جهل تهور مکن کی این مرد میدست و از حق جمعیت عظیم دارد در جان خویش الی آخره 
  • چونک جعفر رفت سوی قلعه‌ای  ** قلعه پیش کام خشکش جرعه‌ای 
  • یک سواره تاخت تا قلعه بکر  ** تا در قلعه ببستند از حذر  3030
  • زهره نه کس را که پیش آید به جنگ  ** اهل کشتی را چه زهره با نهنگ 
  • روی آورد آن ملک سوی وزیر  ** که چه چاره‌ست اندرین وقت ای مشیر