English    Türkçe    فارسی   

6
3056-3065

  • در رخی بنهد شعاع اختری  ** که شود شاهی غلام دختری 
  • بنهد اندر روی دیگر نور خود  ** که ببیند نیم‌شب هر نیک و بد 
  • یوسف و موسی ز حق بردند نور  ** در رخ و رخسار و در ذات الصدور 
  • روی موسی بارقی انگیخته  ** پیش رو او توبره آویخته 
  • نور رویش آن‌چنان بردی بصر  ** که زمرد از دو دیده‌ی مار کر  3060
  • او ز حق در خواسته تا توبره  ** گردد آن نور قوی را ساتره 
  • توبره گفت از گلیمت ساز هین  ** کان لباس عارفی آمد امین 
  • کان کسا از نور صبری یافتست  ** نور جان در تار و پودش تافتست 
  • جز چنین خرقه نخواهد شد صوان  ** نور ما را بر نتابد غیر آن 
  • کوه قاف ار پیش آید بهرسد  ** هم‌چو کوه طور نورش بر درد  3065