English    Türkçe    فارسی   

6
3124-3133

  • چون به هوش آمد بگفت ای کردگار  ** مجرمم بودم به خلق اومیدوار 
  • گرچه خواجه بس سخاوت کرده بود  ** هیچ آن کفو عطای تو نبود  3125
  • او کله بخشید و تو سر پر خرد  ** او قبا بخشید و تو بالا و قد 
  • او زرم داد و تو دست زرشمار  ** او ستورم داد و تو عقل سوار 
  • خواجه شمعم دادو تو چشم قریر  ** خواجه نقلم داد و تو طعمه‌پذیر 
  • او وظیفه داد و تو عمر و حیات  ** وعده‌اش زر وعده‌ی تو طیبات 
  • او وثاقم داد و تو چرخ و زمین  ** در وثاقت او و صد چون او سمین  3130
  • زر از آن تست زر او نافرید  ** نان از آن تست نان از تش رسید 
  • آن سخا و رحم هم تو دادیش  ** کز سخاوت می‌فزودی شادیش 
  • من مرورا قبله‌ی خود ساختم  ** قبله‌ساز اصل را انداختم