English    Türkçe    فارسی   

6
3166-3175

  • داد حق با تو در آمیزد چو جان  ** آنچنان که آن تو باشی و تو آن 
  • گر نماند اشتهای نان و آب  ** بدهدت بی این دو قوت مستطاب 
  • فربهی گر رفت حق در لاغری  ** فربهی پنهانت بخشد آن سری 
  • چون پری را قوت از بو می‌دهد  ** هر ملک را قوت جان او می‌دهد 
  • جان چه باشد که تو سازی زو سند  ** حق به عشق خویش زنده‌ت می‌کند  3170
  • زو حیات عشق خواه و جان مخواه  ** تو ازو آن رزق خواه و نان مخواه 
  • خلق را چون آب دان صاف و زلال  ** اندر آن تابان صفات ذوالجلال 
  • علمشان و عدلشان و لطفشان  ** چون ستاره‌ی چرخ در آب روان 
  • پادشاهان مظهر شاهی حق  ** فاضلان مرآت آگاهی حق 
  • قرنها بگذشت و این قرن نویست  ** ماه آن ماهست آب آن آب نیست  3175