English    Türkçe    فارسی   

6
3299-3308

  • وام کردم نه هزار از زر گزاف  ** تو کجایی تا شود این درد صاف 
  • تو کجایی تا که خندان چون چمن  ** گویی بستان آن و ده چندان ز من  3300
  • تو کجایی تا مرا خندان کنی  ** لطف و احسان چون خداوندان کنی 
  • تو کجایی تا بری در مخزنم  ** تا کنی از وام و فاقه آمنم 
  • من همی‌گویم بس و تو مفضلم  ** گفته کین هم گیر از بهر دلم 
  • چون همی‌گنجد جهانی زیر طین  ** چون بگنجد آسمانی در زمین 
  • حاش لله تو برونی زین جهان  ** هم به وقت زندگی هم این زمان  3305
  • در هوای غیب مرغی می‌پرد  ** سایه‌ی او بر زمینی می‌زند 
  • جسم سایه‌ی سایه‌ی سایه‌ی دلست  ** جسم کی اندر خور پایه‌ی دلست 
  • مرد خفته روح او چون آفتاب  ** در فلک تابان و تن در جامه خواب