English    Türkçe    فارسی   

6
3362-3371

  • چونک خوارمشه ز سیران باز گشت  ** با خواص ملک خود هم‌راز گشت 
  • پس به سرهنگان بفرمود آن زمان  ** تا بیارند اسپ را زان خاندان 
  • هم‌چو آتش در رسیدند آن گروه  ** هم‌چو پشمی گشت امیر هم‌چو کوه 
  • جانش از درد و غبین تا لب رسید  ** جز عمادالملک زنهاری ندید  3365
  • که عمادالملک بد پای علم  ** بهر هر مظلوم و هر مقتول غم 
  • محترم‌تر خود نبد زو سروری  ** پیش سلطان بود چون پیغامبری 
  • بی‌طمع بود او اصیل و پارسا  ** رایض و شب‌خیز و حاتم در سخا 
  • بس همایون‌رای و با تدبیر و راد  ** آزموده رای او در هر مراد 
  • هم به بذل جان سخی و هم به مال  ** طالب خورشید غیب او چون هلال  3370
  • در امیری او غریب و محتبس  ** در صفات فقر وخلت ملتبس