English    Türkçe    فارسی   

6
338-347

  • ور به امر حق بخواهی آن رواست  ** آنچنان خواهش طریق انبیاست 
  • بد نماند چون اشارت کرد دوست  ** کفر ایمان شد چون کفر از بهر اوست 
  • هر بدی که امر او پیش آورد  ** آن ز نیکوهای عالم بگذرد  340
  • زان صدف گر خسته گردد نیز پوست  ** ده مده که صد هزاران در دروست 
  • این سخن پایان ندارد بازگرد  ** سوی شاه و هم‌مزاج بازگرد 
  • باز رو در کان چو زر ده‌دهی  ** تا رهد دستان تو از ده‌دهی 
  • صورتی را چون بدل ره می‌دهند  ** از ندامت آخرش ده می‌دهند 
  • توبه می‌آرند هم پروانه‌وار  ** باز نسیان می‌کشدشان سوی کار  345
  • هم‌چو پروانه ز دور آن نار را  ** نور دید و بست آن سو بار را 
  • چون بیامد سوخت پرش را گریخت  ** باز چون طفلان فتاد و ملح ریخت