English    Türkçe    فارسی   

6
348-357

  • بار دیگر بر گمان طمع سود  ** خویش زد بر آتش آن شمع زود 
  • بار دیگر سوخت هم واپس بجست  ** باز کردش حرص دل ناسی و مست 
  • آن زمان کز سوختن وا می‌جهد  ** هم‌چو هندو شمع را ده می‌دهد  350
  • که ای رخت تابان چون ماه شب‌فروز  ** وی به صحبت کاذب و مغرورسوز 
  • باز از یادش رود توبه و انین  ** کاوهن الرحمن کید الکاذبین 
  • در عموم تاویل این آیت کی کلما اوقدوا نارا للحرب 
  • کلما هم اوقدوا نار الوغی  ** اطفاء الله نارهم حتی انطفا 
  • عزم کرده که دلا آنجا مه‌ایست  ** گشته ناسی زانک اهل عزم نیست 
  • چون نبودش تخم صدقی کاشته  ** حق برو نسیان آن بگماشته  355
  • گرچه بر آتش‌زنه‌ی دل می‌زند  ** آن ستاره‌ش را کف حق می‌کشد 
  • قصه‌ای هم در تقریر این 
  • شرفه‌ای بشنید در شب معتمد  ** برگرفت آتش‌زنه که آتش زند