English    Türkçe    فارسی   

6
3580-3589

  • درج در خوفی هزاران آمنی  ** در سواد چشم چندان روشنی  3580
  • اندرون گاو تن شه‌زاده‌ای  ** گنج در ویرانه‌ای بنهاده‌ای 
  • تا خری پیری گریزد زان نفیس  ** گاو بیند شاه نی یعنی بلیس 
  • حکایت آن پادشاه و وصیت کردن او سه پسر خویش را کی درین سفر در ممالک من فلان جا چنین ترتیب نهید و فلان جا چنین نواب نصب کنید اما الله الله به فلان قلعه مروید و گرد آن مگردید 
  • بود شاهی شاه را بد سه پسر  ** هر سه صاحب‌فطنت و صاحب‌نظر 
  • هر یکی از دیگری استوده‌تر  ** در سخا و در وغا و کر و فر 
  • پیش شه شه‌زادگان استاده جمع  ** قرة العینان شه هم‌چون سه شمع  3585
  • از ره پنهان ز عینین پسر  ** می‌کشید آبی نخیل آن پدر 
  • تا ز فرزند آب این چشمه شتاب  ** می‌رود سوی ریاض مام و باب 
  • تازه می‌باشد ریاض والدین  ** گشته جاری عینشان زین هر دو عین 
  • چون شود چشمه ز بیماری علیل  ** خشک گردد برگ و شاخ آن نخیل