English    Türkçe    فارسی   

6
3589-3598

  • چون شود چشمه ز بیماری علیل  ** خشک گردد برگ و شاخ آن نخیل 
  • خشکی نخلش همی‌گوید پدید  ** که ز فرزندان شجر نم می‌کشید  3590
  • ای بسا کاریز پنهان هم‌چنین  ** متصل با جانتان یا غافلین 
  • ای کشیده ز آسمان و از زمین  ** مایه‌ها تا گشته جسم تو سمین 
  • عاریه‌ست این کم همی‌باید فشارد  ** کانچ بگرفتی همی‌باید گزارد 
  • جز نفخت کان ز وهاب آمدست  ** روح را باش آن دگرها بیهدست 
  • بیهده نسبت به جان می‌گویمش  ** نی بنسبت با صنیع محکمش  3595
  • بیان استمداد عارف از سرچشمه‌ی حیات ابدی و مستغنی شدن او از استمداد و اجتذاب از چشمه‌های آبهای بی‌وفا کی علامة ذالک التجافی عن دار الغرور کی آدمی چون بر مددهای آن چشمه‌ها اعتماد کند در طلب چشمه‌ی باقی دایم سست شود کاری ز درون جان تو می‌باید کز عاریه‌ها ترا دری نگشاید یک چشمه‌ی آب از درون خانه به زان جویی که آن ز بیرون آید 
  • حبذا کاریز اصل چیزها  ** فارغت آرد ازین کاریزها 
  • تو ز صد ینبوع شربت می‌کشی  ** هرچه زان صد کم شود کاهد خوشی 
  • چون بجوشید از درون چشمه‌ی سنی  ** ز استراق چشمه‌ها گردی غنی