English    Türkçe    فارسی   

6
361-370

  • خواجه گفت این سوخته نمناک بود  ** می‌مرد استاره از تریش زود 
  • بس که ظلمت بود و تاریکی ز پیش  ** می‌ندید آتش‌کشی را پیش خویش 
  • این چنین آتش‌کشی اندر دلش  ** دیده‌ی کافر نبیند از عمش 
  • چون نمی‌داند دل داننده‌ای  ** هست با گردنده گرداننده‌ای 
  • چون نمی‌گویی که روز و شب به خود  ** بی‌خداوندی کی آید کی رود  365
  • گرد معقولات می‌گردی ببین  ** این چنین بی‌عقلی خود ای مهین 
  • خانه با بنا بود معقول‌تر  ** یا که بی‌بنا بگو ای کم‌هنر 
  • خط با کاتب بود معقول‌تر  ** یا که بی‌کاتب بیندیش ای پسر 
  • جیم گوش و عین چشم و میم فم  ** چون بود بی‌کاتبی ای متهم 
  • شمع روشن بی‌ز گیراننده‌ای  ** یا بگیراننده‌ی داننده‌ای  370