English    Türkçe    فارسی   

6
3676-3685

  • نیست سرگردانی ما زین لگام  ** جز ز تصریف سوار دوست‌کام 
  • ما پی گل سوی بستان‌ها شده  ** گل نموده آن و آن خاری بده 
  • هیچ‌شان این نی که گویند از خرد  ** بر گلوی ما کی می‌کوبد لگد 
  • آن طبیبان آن‌چنان بنده‌ی سبب  ** گشته‌اند از مکر یزدان محتجب 
  • گر ببندی در صطبلی گاو نر  ** باز یابی در مقام گاو خر  3680
  • از خری باشد تغافل خفته‌وار  ** که نجویی تا کیست آن خفیه کار 
  • خود نگفته این مبدل تا کیست  ** نیست پیدا او مگر افلاکیست 
  • تیر سوی راست پرانیده‌ای  ** سوی چپ رفتست تیرت دیده‌ای 
  • سوی آهویی به صیدی تاختی  ** خویش را تو صید خوکی ساختی 
  • در پی سودی دویده بهر کبس  ** نارسیده سود افتاده به حبس  3685