English    Türkçe    فارسی   

6
3689-3698

  • بس کس از عقد زنان قارون شده  ** بس کس از عقد زنان مدیون شده 
  • پس سبب گردان چو دم خر بود  ** تکیه بر وی کم کنی بهتر بود  3690
  • ور سبب گیری نگیری هم دلیر  ** که بس آفت‌هاست پنهانش به زیر 
  • سر استثناست این حزم و حذر  ** زانک خر را بز نماید این قدر 
  • آنک چشمش بست گرچه گربزست  ** ز احولی اندر دو چشمش خربزست 
  • چون مقلب حق بود ابصار را  ** که بگرداند دل و افکار را 
  • چاه را تو خانه‌ای بینی لطیف  ** دام را تو دانه‌ای بینی ظریف  3695
  • این تفسطط نیست تقلیب خداست  ** می‌نماید که حقیقتها کجاست 
  • آنک انکار حقایق می‌کند  ** جملگی او بر خیالی می‌تند 
  • او نمی‌گوید که حسبان خیال  ** هم خیالی باشدت چشمی به مال 
  • رفتن پسران سلطان به حکم آنک الانسان حریص علی ما منع ما بندگی خویش نمودیم ولیکن خوی بد تو بنده ندانست خریدن به سوی آن قلعه‌ی ممنوع عنه آن همه وصیت‌ها و اندرزهای پدر را زیر پا نهادند تا در چاه بلا افتادند و می‌گفتند ایشان را نفوس لوامه الم یاتکم نذیر ایشان می‌گفتند گریان و پشیمان لوکنا نسمع او نعقل ماکنا فی اصحاب السعیر