English    Türkçe    فارسی   

6
371-380

  • صنعت خوب از کف شل ضریر  ** باشد اولی یا بگیرایی بصیر 
  • پس چو دانستی که قهرت می‌کند  ** بر سرت دبوس محنت می‌زند 
  • پس بکن دفعش چو نمرودی به جنگ  ** سوی او کش در هوا تیری خدنگ 
  • هم‌چو اسپاه مغل بر آسمان  ** تیر می‌انداز دفع نزع جان 
  • یا گریز از وی اگر توانی برو  ** چون روی چون در کف اویی گرو  375
  • در عدم بودی نرستی از کفش  ** از کف او چون رهی ای دست‌خوش 
  • آرزو جستن بود بگریختن  ** پیش عدلش خون تقوی ریختن 
  • این جهان دامست و دانه‌آرزو  ** در گریز از دامها روی آر زو 
  • چون چنین رفتی بدیدی صد گشاد  ** چون شدی در ضد آن دیدی فساد 
  • پس پیمبر گفت استفتوا القلوب  ** گر چه مفتیتان برون گوید خطوب  380