English    Türkçe    فارسی   

6
3715-3724

  • بی ز دستی دست‌ها بافد همی  ** جان جان سازد مصور آدمی  3715
  • آنچنان که اندر دل از هجر و وصال  ** می‌شود بافیده گوناگون خیال 
  • هیچ ماند این مثر با اثر  ** هیچ ماند بانگ و نوحه با ضرر 
  • نوحه را صورت ضرر بی‌صورتست  ** دست خایند از ضرر کش نیست دست 
  • این مثل نالایقست ای مستدل  ** حیله‌ی تفهیم را جهد المقل 
  • صنع بی‌صورت بکارد صورتی  ** تن بروید با حواس و آلتی  3720
  • تا چه صورت باشد آن بر وفق خود  ** اندر آرد جسم را در نیک و بد 
  • صورت نعمت بود شاکر شود  ** صورت مهلت بود صابر شود 
  • صورت رحمی بود بالان شود  ** صورت زخمی بود نالان شود 
  • صورت شهری بود گیرد سفر  ** صورت تیری بود گیرد سپر