English    Türkçe    فارسی   

6
3956-3965

  • کانچ با او تو کنی ای معتمد  ** از بد و نیکی خدا با تو کند 
  • حاصل این‌جا این فقیه از بی‌خودی  ** نه عفیفی ماندش و نه زاهدی 
  • آن فقیه افتاد بر آن حورزاد  ** آتش او اندر آن پنبه فتاد 
  • جان به جان پیوست و قالب‌ها چخید  ** چون دو مرغ سربریده می‌طپید 
  • چه سقایه چه ملک چه ارسلان  ** چه حیا چه دین چه بیم و خوف جان  3960
  • چشمشان افتاده اندر عین و غین  ** نه حسن پیداست این‌جا نه حسین 
  • شد دراز و کو طریق بازگشت  ** انتظار شاه هم از حد گذشت 
  • شاه آمد تا ببیند واقعه  ** دید آن‌جا زلزله‌ی القارعه 
  • آن فقیه از بیم برجست و برفت  ** سوی مجلس جام را بربود تفت 
  • شه چون دوزخ پر شرار و پر نکال  ** تشنه‌ی خون دو جفت بدفعال  3965