English    Türkçe    فارسی   

6
4001-4010

  • زهره نی تا لب گشایند از ضمیر  ** زانک رازی با خطر بود و خطیر 
  • صد هزاران سر بپولی آن زمان  ** عشق خشم آلوده زه کرده کمان 
  • عشق خود بی‌خشم در وقت خوشی  ** خوی دارد دم به دم خیره‌کشی 
  • این بود آن لحظه کو خشنود شد  ** من چه گویم چونک خشم‌آلود شد 
  • لیک مرج جان فدای شیر او  ** کش کشد این عشق و این شمشیر او  4005
  • کشتنی به از هزاران زندگی  ** سلطنت‌ها مرده‌ی این بندگی 
  • با کنایت رازها با هم‌دگر  ** پست گفتندی به صد خوف و حذر 
  • راز را غیر خدا محرم نبود  ** آه را جز آسمان هم‌دم نبود 
  • اصطلاحاتی میان هم‌دگر  ** داشتندی بهر ایراد خبر 
  • زین لسان الطیر عام آموختند  ** طمطراق و سروری اندوختند  4010