English    Türkçe    فارسی   

6
4100-4109

  • خود نبینی تو دلیل ای جاه‌جو  ** ور ببینی رو بگردانی ازو  4100
  • که سفر کردم درین ره شصت میل  ** مر مرا گمراه گوید این دلیل 
  • گر نهم من گوش سوی این شگفت  ** ز امر او راهم ز سر باید گرفت 
  • من درین ره عمر خود کردم گرو  ** هرچه بادا باد ای خواجه برو 
  • راه کردی لیک در ظن چو برق  ** عشر آن ره کن پی وحی چو شرق 
  • ظن لایغنی من الحق خوانده‌ای  ** وز چنان برقی ز شرقی مانده‌ای  4105
  • هی در آ در کشتی ما ای نژند  ** یا تو آن کشتی برین کشتی ببند 
  • گوید او چون ترک گیرم گیر و دار  ** چون روم من در طفیلت کوروار 
  • کور با رهبر به از تنها یقین  ** زان یکی ننگست و صد ننگست ازین 
  • می‌گریزی از پشه در کزدمی  ** می‌گریزی در یمی تو از نمی