English    Türkçe    فارسی   

6
4188-4197

  • در دلت خوف افکند از موضعی  ** تا نباشد غیر آنت مطمعی 
  • در طمع فایده‌ی دیگر نهد  ** وآن مرادت از کسی دیگر دهد 
  • ای طمع در بسته در یک جای سخت  ** که آیدم میوه از آن عالی‌درخت  4190
  • آن طمع زان جا نخواهد شد وفا  ** بل ز جای دیگر آید آن عطا 
  • آن طمع را پس چرا در تو نهاد  ** چون نخواستت زان طرف آن چیز داد 
  • از برای حکمتی و صنعتی  ** نیز تا باشد دلت در حیرتی 
  • تا دلت حیران بود ای مستفید  ** که مرادم از کجا خواهد رسد 
  • تا بدانی عجز خویش و جهل خویش  ** تا شود ایقان تو در غیب بیش  4195
  • هم دلت حیران بود در منتجع  ** که چه رویاند مصرف زین طمع 
  • طمع داری روزیی در درزیی  ** تا ز خیاطی بی زر تا زیی