English    Türkçe    فارسی   

6
4224-4233

  • گر بر آرم حاجتش او وا رود  ** هم در آن بازیچه مستغرق شود 
  • گرچه می‌نالد به جان یا مستجار  ** دل شکسته سینه‌خسته گو بزار  4225
  • خوش همی‌آید مرا آواز او  ** وآن خدایا گفتن و آن راز او 
  • وانک اندر لابه و در ماجرا  ** می‌فریباند بهر نوعی مرا 
  • طوطیان و بلبلان را از پسند  ** از خوش آوازی قفس در می‌کنند 
  • زاغ را و چغد را اندر قفس  ** کی کنند این خود نیامد در قصص 
  • پیش شاهد باز چون آید دو تن  ** آن یکی کمپیر و دیگر خوش‌ذقن  4230
  • هر دو نان خواهند او زوتر فطیر  ** آرد و کمپیر را گوید که گیر 
  • وآن دگر را که خوشستش قد و خد  ** کی دهد نان بل به تاخیر افکند 
  • گویدش بنشین زمانی بی‌گزند  ** که به خانه نان تازه می‌پزند