English    Türkçe    فارسی   

6
4299-4308

  • چون ز غیبت و اکل لحم مردمان  ** شصت سالت سیریی نامد از آن 
  • عشوه‌ها در صید شله‌ی کفته تو  ** بی ملولی بارها خوش گفته تو  4300
  • بار آخر گوییش سوزان و چست  ** گرم‌تر صد بار از بار نخست 
  • درد داروی کهن را نو کند  ** درد هر شاخ ملولی خو کند 
  • کیمیای نو کننده دردهاست  ** کو ملولی آن طرف که درد خاست 
  • هین مزن تو از ملولی آه سرد  ** درد جو و درد جو و درد درد 
  • خادع دردند درمان‌های ژاژ  ** ره‌زنند و زرستانان رسم باژ  4305
  • آب شوری نیست در مان عطش  ** وقت خوردن گر نماید سرد و خوش 
  • لیک خادع گشته و مانع شد ز جست  ** ز آب شیرینی کزو صد سبزه رست 
  • هم‌چنین هر زر قلبی مانعست  ** از شناس زر خوش هرجا که هست