English    Türkçe    فارسی   

6
4420-4429

  • خاصه خرقه‌ی ملک دنیا کابترست  ** پنج دانگ مستیش درد سرست  4420
  • ملک دنیا تن‌پرستان را حلال  ** ما غلام ملک عشق بی‌زوال 
  • عامل عشقست معزولش مکن  ** جز به عشق خویش مشغولش مکن 
  • منصبی کانم ز ریت محجبست  ** عین معزولیست و نامش منصبست 
  • موجب تاخیر اینجا آمدن  ** فقد استعداد بود و ضعف فن 
  • بی ز استعداد در کانی روی  ** بر یکی حبه نگردی محتوی  4425
  • هم‌چو عنینی که بکری را خرد  ** گرچه سیمین‌بر بود کی بر خورد 
  • چون چراغی بی ز زیت و بی فتیل  ** نه کثیرستش ز شمع و نه قلیل 
  • در گلستان اندر آید اخشمی  ** کی شود مغزش ز ریحان خرمی 
  • هم‌چو خوبی دلبری مهمان غر  ** بانگ چنگ و بربطی در پیش کر