English    Türkçe    فارسی   

6
4433-4442

  • لیک با باگندمان این آسیا  ** ملک‌بخش آمد دهد کار و کیا 
  • اول استعداد جنت بایدت  ** تا ز جنت زندگانی زایدت 
  • طفل نو را از شراب و از کباب  ** چه حلاوت وز قصور و از قباب  4435
  • حد ندارد این مثل کم جو سخن  ** تو برو تحصیل استعداد کن 
  • بهر استعداد تا اکنون نشست  ** شوق از حد رفت و آن نامد به دست 
  • گفت استعداد هم از شه رسد  ** بی ز جان کی مستعد گردد جسد 
  • لطف‌های شه غمش را در نوشت  ** شد که صید شه کند او صید گشت 
  • هر که در اشکار چون تو صید شد  ** صید را ناکرده قید او قید شد  4440
  • هرکه جویای امیری شد یقین  ** پیش از آن او در اسیری شد رهین 
  • عکس می‌دان نقش دیباجه‌ی جهان  ** نام هر بنده‌ی جهان خواجه‌ی جهان