English    Türkçe    فارسی   

6
4522-4531

  • گفت شرمی دار ای کوته‌نمد  ** قیمت صندوق خود پیدا بود 
  • گفت بی‌ریت شری خود فاسدیست  ** بیع ما زیر گلیم این راست نیست 
  • بر گشایم گر نمی‌ارزد مخر  ** تا نباشد بر تو حیفی ای پدر 
  • گفت ای ستار بر مگشای راز  ** سرببسته می‌خرم با من بساز  4525
  • ستر کن تا بر تو ستاری کنند  ** تا نبینی آمنی بر کس مخند 
  • بس درین صندوق چون تو مانده‌اند  ** خوش را اندر بلا بنشانده‌اند 
  • آنچ بر تو خواه آن باشد پسند  ** بر دگر کس آن کن از رنج و گزند 
  • زانک بر مرصاد حق واندر کمین  ** می‌دهد پاداش پیش از یوم دین 
  • آن عظیم العرش عرش او محیط  ** تخت دادش بر همه جانها بسیط  4530
  • گوشه‌ی عرشش به تو پیوسته است  ** هین مجنبان جز بدین و داد دست