English    Türkçe    فارسی   

6
4700-4709

  • آن زمان زاری کنند و افتقار  ** هم‌چو دزد و راه‌زن در زیر دار  4700
  • لیک گر در غیب گردی مستوی  ** مالک دارین و شحنه‌ی خود توی 
  • شحنگی و پادشاهی مقیم  ** نه دو روزه و مستعارست و سقیم 
  • رستی از بیگار و کار خود کنی  ** هم تو شاه و هم تو طبل خود زنی 
  • چون گلو تنگ آورد بر ما جهان  ** خاک خوردی کاشکی حلق و دهان 
  • این دهان خود خاک‌خواری آمدست  ** لیک خاکی را که آن رنگین شدست  4705
  • این کباب و این شراب و این شکر  ** خاک رنگینست و نقشین ای پسر 
  • چونک خوردی و شد آن لحم و پوست  ** رنگ لحمش داد و این هم خاک کوست 
  • هم ز خاکی بخیه بر گل می‌زند  ** جمله را هم باز خاکی می‌کند 
  • هندو و قفچاق و رومی و حبش  ** جمله یک رنگ‌اند اندر گور خوش